من
دلقکی هستم
نالان
از آفرینش
موجودی به پلیدی انسان
دلقکی مست از جانی واکر نیمه خالی
کنج دیوار
دلقکی خفه از دود سیگار
من دلقکی هستم
بی پناه
که دیگر توان خنداندن دیگران را ندارم
دلقکی هستم
بی آزار
چشم از همه بسته
نا امید
تنها
من به اندازه شیطان
در ابتدای آفرینش انسان
تنهام
خسته ام
من
به اندازه
فارست گامپ
به اندازه تمام قدم هایش خسته ام
من اما همچون هدایت نه به مرگ می اندیشم
و نه همچون سپید برفی به زندگی می اندیشم
من مانده ام
از این و آن
میانه ی راه
معلق
بی هدف
بی تفاوت
زندگی تلخ است
قهوه ام را بی شکر می نوشم
سلام رفیق
شاید این کامنتو هرگز نخونی
شاید این وبلاگم مثه اون پلاس، فراموش کرده باشی
دنیا بدون همفازهام خیلی جای بدتری شده
دنیا جای گهیه!
چه مجازی
چه حقیقی
نباید می رفتی!
شایدم باید می رفتی تا مثه بقیه نشی
بقیه رو تحمل نکنی
نمی دونم باید چیکار می کردی
فقد می دونم دلم تنگ شده لعنتی
سلام رفیق
خیلی مردی
خودت جواب خودتو دادی
پلاس جای موندن نبود رفیق
دنیا که گه
شرمنده مخلصتم هستم البته :ی
پوریا با جت آدیو ریکورد کن کاراتو
یه میکروفن بخر
حتا از این ارزونا
3 تومنیا
با اون ریکورد کن
چشم :)